رمان عاشقانه و مشهور «قصه‌ عشق» (Love Story) اثر اریک سگال
نوشته شده توسط : Kloa

در ستایش سادگی احساس
۱. آشنایی بی‌مقدمه، عشق بی‌نقاب
الیور و جنیفر، دو شخصیت از دو جهان کاملاً متفاوت، ناگهان در مسیر هم قرار می‌گیرند. او پسر خانواده‌ای اشرافی، و او دختری فقیر با قلبی گرم و زبانی تند. اما عشق بی‌مقدمه می‌آید و هیچ چیز نمی‌تواند جلو‌اش را بگیرد.

۲. جنگ طبقات در بستر احساس
روایت عشق آن‌ها، تقابلی‌ست میان غرور ثروتمند و عزت‌نفس فقیر. جنیفر، علی‌رغم فقر، در مقابل خانواده‌ی الیور می‌ایستد. او حاضر نیست برای رسیدن به مردی که دوست دارد، خودش را کوچک کند.

۳. ازدواجی دور از زرق و برق
عشق‌شان به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌توانند منتظر بمانند. با وجود مخالفت شدید پدر الیور، آن‌ها با کمترین امکانات ازدواج می‌کنند. این فصل کتاب، نمایی زیبا از شادی‌های کوچک و پررنگ است.

۴. لذت از لحظات ساده
در روزهای سخت زندگی مشترک، جنیفر با شادابی و لبخندش، ستون خانه می‌شود. الیور، با همه‌ی خستگی‌های درس و کار، در کنار او احساس آرامش می‌کند. آن‌ها ساده‌اند، اما به‌شدت زنده و عمیق.

۵. مرگ؛ پایان یا نقطه‌ی آغاز؟
وقتی بیماری جنیفر آشکار می‌شود، همه‌چیز رنگ می‌بازد. با این حال، او از مرگ نمی‌ترسد؛ بلکه از ناراحت کردن الیور می‌هراسد. عشق‌شان، در اوج تراژدی، به خلوص و شکوهی عرفانی می‌رسد.

۶. عشق در جمله‌ای خلاصه می‌شود
در واپسین لحظه‌ها، جنیفر جمله‌ای می‌گوید که مضمون اصلی کتاب را شکل می‌دهد: «عشق یعنی هیچ‌وقت نگفتن متأسفم.» جمله‌ای که نه شعاری، که ترجمه‌ی یک زندگی واقعی است.





:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: